دختر نازنینم چند شبه که اون دستای کوچیکتو حلقه می کنی دور گردنم و یا محکم لباس منو می گیری و آروم به خواب میری.دختر کوچولوی من این قشنگترین حسیه که یه مادر می تونه احساس کنه.خیلی دوستت دارم شکوفه ی گیلاسم.در طول شب وقتی بیدار میشی دست های کوچیکتو رو هوا تکون میدی تا منو پیدا کنی حتی چشمای نازتم باز نمیکنی دخملکم.بعد من صورتمو میارم نزدیکت و تو خیالت راحت میشه و لالا می کنی ینجا تازه از خواب بیدار شدی و بغض کردی.آخه من پیشت نبودم.از دست تو دخملی ما یه شام و ناهار درست حسابی نمیتونیم نه درست کنیم و نه بخوریم. اما اشکالی نداره همش شیرینه. همه اتفاقات زندگیمون با اومدنت شیرین شده عشقم. جدیدا خیلی بغلی شدی.تا میذارنت زمین گریه ...